مصر، تونس
جنبش ملی – اسلامی و 25 بهمن
آذر ماجدی

خیزش عظیم مردم در تونس و مصر برای سرنگونی دیکتاتوری های حاکم، علیه فقر، اختناق،  تبعیض، نابرابری و فساد حاکمیت، هر دو جناح رژیم اسلامی را به تکاپو انداخته است. جناح هار حاکم با کمال وقاحت به مبارک می تازد و به اونهیب میزند که "مردم آزادی میخواهند و او باید برود!" و می کوشند که حرکت مردم انقلابی مصر را اسلامیزه کنند؛ جناح اصلاح طلبان حکومتی و سبزهای اسلامی فراخوان تظاهرات در همبستگی و دفاع از مردم مصر و تونس داده اند. واقعا که وقاحت اسلامیست ها حد و مرز نمی شناسد. ریاکاری، دروغ (که در کتابهای مقدس شان بعنوان دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز، بخوبی توجیه شده است) و وقاحت و بی شرمی از خصائل پایه ای اسلامیست ها و جنبش ملی – اسلامی است .

واقعیت چیست؟
رژیم اسلامی از عظمت و گسترش جنبش مردم در تونس و مصر و سرایت آن به کشورهای منطقه به هراس افتاده است. اگر هیچکس قابلیت و ظرفیت های نهفته مردم متشکل و مصمم به سرنگونی را نداند، این رژیم که خود با حیله و کارگردانی دولت های غربی 32 سال پیش به جنبش عظمیم مردم ایران علیه دیکتاتوری، اختناق، تبعیض، نابرابری و فساد تحمیل شد، پتانسیل این خیزش ها و اینگونه جنبش ها را بخوبی می شناسد.
 
مردم در ایران نزدیک به دو سال پیش بشکل میلیونی به خیابان ها ریختند و خواهان تغییر، آزادی، برابری و رفاه شدند. این رژیم سرکوب و جنایت با گلوله، شکنجه، تجاوز و اسارت به مردم پاسخ گفت. رژیم اسلامی می داند که یک آتش داغ زیر خاکستر است. می داند که مردم ایران مانند مذاب های آتش فشان در حال حرکتند و هر لحظه ممکن است که یک آتش فشان دیگر براه افتد و رژیم اسلامی را با تمام دستگاه سرکوب، غارت و فسادش به زیر کشد. علی خامنه ای و احمدی نژاد را بهمراه موسوی، کروبی و خاتمی با هم جارو کند و بروبد.
 
هر جناحی فراخور حال خویش دارد می کوشد که ضربات زلزله خاورمیانه را کنترل کند و از آب گل آلود ماهی بگیرد. جناح حاکم دم از اسلام و جنبش اسلامی می زند و می کوشد خیزش های عظیم در مصر و تونس را به پای اسلام و جنبش اسلامی بنویسد. اصلاح طلبان حکومتی و جنبش سبز اسلامی دارد می کوشد که خود را با این جنبش تداعی کند. اما تلاش هر دو جناح مذبوحانه و واهی است. مردم این رژیم را با هر دو جناحش بخوبی می شناسند. جامعه ایران بشدت قطبی است. در خیزش یک سال و نیم پیش مردم از اصلاح طلبان بعنوان بهانه ای برای به خیابان ها ریختن و علیه کل رژیم مبارزه کردن استفاده می کردند. باصطلاح به رژیم "تاکتیک" می زدند تا شاید سرکوب خشن را کاهش دهند.
 
رژیم اسلامی دارد از تلاش های دول غربی، رسانه های بین المللی و تحلیل گران سطحی بورژوایی برای ساختن "لولو" یی از اسلامیست ها در تحولات منطقه استفاده می کند تا خود را مطرح کند، تا مردم ایران را از همبستگی با این جنبش عظیم و پیروی از آن باز دارد. در تبلیغاتش می گوید که مردم مصر و منطقه برای اسلام اعتراض می کنند، تا مردم ایران که از سی سال حاکمیت اسلامیست ها و اسلام بر زندگی شان بیزار اند و بجان آمده اند، از این جنبش عظیم روی برگردانند و به هیجان نیایند.
 
اسلامیست ها بطور واقع یک مانع و خطر هستند. اما باید در پشت تحرکات "لولو" سازی تروریسم دولتی، دول غربی و اسرائیل، تلاش آنها برای حفظ وضع موجود را دید. مردم به جان آمده مصر برای آزادی، برابری و رفاه به میدان آمده اند. باید کوشید از طریق مقابله با سیاست های رهبرسازانه دول غربی و مانع تراشی های بورژوازی در مقابل جنبش مردم، با خطر نه تنها اسلامیست ها، بلکه هر آلترناتیو بورژوایی و ارتجاعی دیگر مقابله کرد. هم اکنون دولت آمریکا خواهان شرکت اخوان المسلمین در مذاکرات با معاون رئیس جمهور شده است. اما مردم در میدان تحریر می گویند هیچیک از این شريک های مذاکرات "آنها را نمایندگی نمی کنند ."

موسوی و شرکاء، اصلاح طلبان حکومتی و جریان سبز اسلامی داخل و خارج از عظمت خیزش مردم در تونس و مصر انگشت به دهان حیران مانده اند. با وقاحت کامل بروی خودشان هم نمی آورند که چگونه از مردم می خواستند "خشونت نکنند!" "ساختار شکنی نکنند!" و "قانون اساسی و بازگشت به دوران خمینی مرتجع و آدمکش" تمام آنچه بود که به مردم وعده می دادند. از "گام به گام" حرکت کردن حرف می زدند؛ از اینکه مردم هنوز برای سکولاریسم آماده نیستند، بعضی ها تا آنجا می رفتند که می گفتند مردم برای "دمکراسی" نیز آماده نیستند. این حرف دل این جماعت بود که سیاه روی سفید نوشتند. حالا با دیدن تحرکات وسیع مردم در منطقه با فریاد های "مرگ بر کل رژیم" با تداوم جنبش اعتراضی در تونس حتی زمانی که راس دیکتاتوری فرار کرد، اینها دارند از همبستگی و حمایت سخن می گویند. برخی سخنگویان ریاکارشان چنان راجع به ایران حرف می زنند که گویی آنها همیشه بر سرنگونی تاکید داشته اند و دیگران بوده اند که پند و اندرزهای "ساختار شکنی" نکنید می دادند. دریغ از یک جو صداقت و شرف !

فراخوان 25 بهمن
این فراخوان قرار است راه فراری برای اصلاح طلبان حکومتی ایجاد کند؛ قرار است آب رفته را به جوی بازگرداند؛ قرار است آبروی رفته را اعاده کند. جالب اینجاست که حتی زمانی که می خواهند قهرمان نمایی کنند و به حمایت از یک خیزش برای سرنگونی در منطقه دفاع کنند، باز با سر افتاده در مقابل "رهبر" رخصت می طلبند. خنده دار است. مردم این جماعت را خوب می شناسند. حنای اینها نزد مردم رنگی ندارد. این فراخوان ها نه آبرویی را اعاده می کند و نه آب رفته ای را به جوی باز می گرداند. زمان با سیلی صورت را سرخ نگاه داشتن اصلاح طلبان حکومتی سر آمده است. اینها به گذشته رژیم اسلامی متعلق اند. باید بروند سوراخ موشی برای خود پیدا کنند که زمانی که مردم رژیم اسلامی را به زیر کشید، تمام اینها در صف محاکمه به جرم جنایت علیه بشریت قرار خواهند گرفت .

اما تجربه تاکنونی نشان داده است که مردم از هر فرصتی برای اعتراض علیه رژیم اسلامی، علیه فقر و فلاکت، علیه سرکوب و اختناق و تبعیض و بی عدالتی استفاده کرده اند. مردم به جان آمده مترصد فرصتی هستند که بتوانند به خیابان ها بیایند و اعتراض و انزجار خود را نشان دهند. مردم در تمام روزهای مقدس این رژیم، روز قدس، روز اشغال سفارت آمریکا، تاسوعا و عاشورا ضد تظاهرات وسیع علیه رژیم سازمان دادند. عکس های خامنه ای، خمینی و قران در چنین روزهایی به آتش کشیده شد. لذا ممکن است که مردم از این روز نیز به همین صورت استفاده کنند .

مساله اینست که باید در هر حرکتی شعارهای واقعی و خواست های مردم مطرح شود. نباید خواست های مان را تعدیل کنیم. از آنچه واقعا میخواهیم بخاطر آنچیزی که فکر می کنیم ممکن است، بگذریم. اصلاح طلبان حکومتی، سران جنبش ملی – اسلامی می کوشند ما را به تعدیل خواست هایمان بکشانند. ما را متقاعد کنند که انتظارات مان را تخفیف دهیم. با مثل "کاچی بعض هیچی" مبارزه ما را به انحراف بکشانند.

شناخت موقعیت ها و تشخیص روشهاى امن و کارساز یک هنر است؛ اما تسلیم به پراگماتیسم موجد شکست است. ما باید با صدای رسا بگوییم "نه به فقر، نه به اختناق، نه به سرکوب، نه به تبعیض" زنده باد آزادی، برابری و رفاه؛ رژیم اسلامی با هر دو جناح سرنگون باید گردد؛ رژیم اسلامی نمی خوایم نمی خوایم. این شعارهای ما، این خواست واقعی و عمیق مردم است. باید همین را اعلام کنیم. اگر تاثیری خیزش های عظیم مردم تونس و مصر در وضعیت سیاسی و روانشناسی سیاسی مردم داشته باید در این تحول عرض اندام کند .

 آن روز دیر نیست که مبارک بهمراه خامنه ای، احمدی نژاد و تمام جنایتکاران ریز و درشت اسلامی به زین العابدین بن علی بپیوندند. خاورمیانه آبستن تحولات بسیار اساسی و عمیق است. یک فرصت طلایی برای زیر و رو کردن این منطقه و تبدیل آن به بهشت آزادی، برابری و رفاه و برای ایجاد یک دنیای بهتر در این کانون آشوب، فقر و استثمار، جنگ و تروریسم، اختناق و سرکوب بوجود آمده است. کمونیسم کارگری باید موجدانه در این تحولات نقش تعیین کننده بازی کند . *